همایش شیر خوارگان
سلام بر محرم،سلام بر حسین تشنه لب،سلام بر کوچکترین سرباز پدر،امروز اولین جمعه از ماه محرم به نام شیرخواره،امام حسین نامیده شده است ،تو شهر ما هم از چندروز قبل برا این مراسم که قرار بود روز جمعه ساعت9برگزار شود تبلیغ زیادی کرده بودن.
منم مهسا کوچولو رو آماده کردم تا به این همایش ببرم ،بالاخره ساعت8:35دقیقه از خونه راه افتادم .تو راه مادرانی رو میدیدم که بچه بغل به طرف سالن همایش میرفتن،باخودم گفتم خدایا هر کدوم ازاین خانم ها خاسته ای دارن بحق همین باب الحوایج خاسته همه برآورده بفرما.
تو سالن نشستیم مراسم با کمی تاخیر شروع شد مهسا خانم هم که خسته شده بود خوابش برده بود،وقتی به صورت معصومش نگاه میکردن،دلم به حال خانم رباب سوخت؛بمیرن برای دل بی بی که چه کشیدن،خیلی سخته جلو چشم یه مادر بچه اش پر پر بشه.بالاخره مراسم شروع شد ؛وقتی روضه علی اصغر خونده شد از مادران خاستن که بچه هارو رو دست بگیرن تا دعا کنن وقتی دوسه تا از همشهری که بچه نداشتن دیدم که با دستهای خالی دست به آسمان شده بودن خیلی دگرگون شدم ،از خدا خاستم که به حق شیرخوار بی بی رباب ،فرزندی سالم وصالح نصیب اونا کنه)امین(.
کم کم مراسم به پایان رسید وهمه راهی خونه شدن،وقتی به صورت بچه ها نگاه میکردم از خدا خاستم که همه این نو گلهارو سربازان امام زمان قرار بده ان شاءالله